Table of Contents
فصل اول:
هرگز نسبت به شریک زندگی خود رئیس نباشید
فصل دوم:
پنتیا را پریشان کردم
فصل سه:
جداسازی پنتیا برای خوب
فصل چهار:
او انگشت خود را برید و من برای اولین بار تولدش را از دست دادم
فصل پنجم:
من فریب خورده بودم
فصل ششم:
جادوی سیاه لیا ، مرا مقصر دانست
فصل هفتم:
کریستیا 25 ساله وارد زندگی من شد
فصل هشتم:
تعطیلات ناامیدکننده با کریستیا
فصل نهم:
پنتیا می تواند به من زندگی وخوشبختی من برگرداند
فصل دهم:
از دست رفته پنتیا همه در سراسر
فصل یازدهم:
دادگاه من با آناهیتا
فصل دوازدهم:
برنامه تولد من 2018
فصل سیزدهم:
پنتیا برای بازگشت به کشورش جدی بود
فصل چهاردهم:
من در روز تولدم پیام های دوست داشتنی از پنتیا دریافت کردم
فصل پانزدهم:
من با کریستیا جلوتر حرکت کردم
فصل شانزدهم:
یکی دیگر از دکترمنزی
فصل هفدهم:
تله پاتی آغاز شد
فصل هجدهم:
مسیرهای ما عبور کرد...
فصل نوزدهم:
پنتیا نام من را از مالو به هیرو تغییر داد
فصل بیست:
پنتیا احساساتی شد
فصل بیست و یکم:
تا ابد گل ها برای تا ابد پنتیا
فصل بیست و دوم:
جلسات من با پنتیا
فصل بیست و سوم:
شفاف سازی الت مردی
فصل بیست و چهارم:
تورین نفرت انگیز هستند؟
فصل بیست و پنجم:
آشفته با رفتار او
فصل بیست و ششم:
آخرین کلمات او باعث شد همه چیز را فراموش کنم
فصل بیست و هفتم:
بعد از بازگشت پنتیا ,کریستیا جذابیت خود را از دست داد
فصل بیست و هشتم:
نظر خواننده درباره عشق من با پنتیا
فصل بیست و نهم:
فدا کردن پنتیا و تولد سریال راها
فصل سی:
البرز متولد شد
فصل سی و یکم:
پنتیا در عشق ورزیدن باورنکردنی بود
فصل سی و دوم:
نقش روپالی
فصل سی و سوم:
نگران نباشید که شریک زندگی شما در چه زمینه ای قرار دارد
بیوگرافی نویسنده